روستای عجیبی در ایران که اکثر مردمانش نابینا هستند!
تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۲۳۴۱۹
شاید شگفتی؛ یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری برای ماجراجویان و عاشقان سفر باشد. شاید آنها که در مناطق گرمسیری زندگی میکنند دل در گرو مقاصد سردسیری دارند و بالعکس آنها که محل زندگیشان در نقطهای از جهان است که کمتر میتوانند به تماشای آفتاب بنشینند و روزهای گرم را تجربه کنند همواره راهی مقاصد گرمسیریاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، به نقل از برنا، به غیر از مناطق شناخته شدهاش، جاهای زیاد قشنگ و بکری برای گشتن و دیدن دارد. یکی از این جاهای قشنگ نیز روستاهایش است، با آب و هوایی که آدم را سرحال میکند یا چمنزارها، سبزه زارها، خانههای پلکانی و چشم اندازی که فرصتی است برای دور شدن از زندگی شهری و هیاهویش. ایران روستاهای زیادی دارند
میمند، روستای ۱۲ هزار ساله
میمند، نوزدهمین اثر جهانی ایران در یونسکو، در ۳۸ کیلومتری شمالشرقی شهرستان شهربابک در استان کرمان واقع شده است. این روستا با تاریخ ۸ تا ۱۲۰۰۰ هزار ساله یکی از نخستین سکونتگاه ها در ایران بوده است. میمند، روستایی صخرهای است که به خصوص در تابستانها میتوان به آن سفر کرد.
سرآقا سید، ماسوله زاگرس
یکی از بکرترین روستاهای ایران، روستای سرآقا سید، با معماری پلکانیاش است. جایی که زندگی شهری هنوز به آن رسوخ نکرده و زنان و دختران لباسهای کاملا محلی میپوشند. با بارش اولین برف زمستانی، راه های ارتباطی روستا با بیرون نیز قطع میشود و مردمش شش ماه از سال را در پشت برف ها زندگی میکنند و همین باعث عجیب بودن این روستا شده است. بهترین زمان رفتن به روستای سرسبز سرآقاسید با درختان گردو و باغهای میوهاش، از فروردین تا مهر است.
آب اسک، رسم های عجیب و غریب
یکی دیگر از عجیب ترین روستاهای ایران، روستای آب اسک، از توابع شهرستان لاریجان شهرستان آمل در ۸۷ کیلومتری مازندران است. طبیعت زیبا و بکر روستای آب اسک، چشمه های آب گرم آن که به خصوص برای درمان کم خونی به کار میآید، رودخانه هراز که گردشگران در کنارش چادرهای خود را برپا میکنند. اما آنچه باعث عجیب بودن روستای آب اسک شده، رسوم عجیب و غریب آن است.
ماخونیک، هفتمین روستای شگفت انگیز دنیا
خانههای این روستا در دل تپه و یک متر پایین تر از سطح زمین ساخته شده و در کوتاه آن باعث میشود موقع رفتن به داخل خانه دولا شوی. به دلیل شکل و شمایل خانه ها و دوری از زندگی معمول، ماخونیک هفتمین روستای شگفت انگیز دنیا است. میگویند مردم ماخونیک تا همین ۵۰ سال پیش نه چای می خوردند، نه گوشت و سیگار هم نمیکشیدند و تماشای تلویزیون به معنای همنشینی با شیطان بود، اما رفته رفته از شدت اینگونه اعتقادات کاسته شد.
روستای چهاربرج، کمی نور
روستای چهاربرج در ۳۰ کیلومتری اسفراین در خراسان شمالی واقع شده. روستایی که شمار نابینایان آن در ایران زیادتر از بقیه جاهاست. در سال ۱۳۹۴، آمار نابینایان روستا ۹۰ نفر در بین ۱۰۰۰ نفر جمعیت آن بود. هرچند برخی میگویند بیماری مردم روستا به خاطر آب و خاک آلوده است، اما بسیاری از کارشناسان دلیل این اختلال را تغییرات ژنتیکی و ازدواج های فامیلی میدانند. در سال ۹۱ معاون توانبخشی اداره کل بهزیستی استان خراسان اعلام کرد این اختلال در این منطقه مهار شده است و دیگر هیچ فرد زیر دو سال در این روستا نابینا نیست.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: یونسکو شهرستان شهر بابک ماسوله زاگرس ایسنا روسيه پوتین انتخابات ۱۴۰۲ آب اسک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۲۳۴۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۳ دهه خدمت در مناطق محروم / بازنشستگی که خوشایند نیست
زوج معلم بجنوردی که ۲۹ سال است در نقاط محروم مرزی خدمت میکنند تا چند ماه دیگر بازنشسته میشوند؛ حضور سه دهه در روستا و خاطرات آن، این زوج را با زندگی شهری غریبه کرده است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از خراسان شمالی، معلم واژهای که هرکس میشنود حس امنیت و اعتماد سرتاپای وجودش را فرامیگیرد و با به یادآوردن مهربانی و تلاشهای آنها اشک از چشمان انسان فرو میریزد.
معلمی شغلی متفاوت است که انتخابش میتواند سبک و نحوه زندگی یک فرد را برای تمام عمر تغییر دهد؛ از ارتباط گسترده با دانشآموزان و والدینشان تا ماندن در جادههای پر از برف روستایی برای رسیدن به مدرسه، اینها خاطراتی هستند که برای معلمهای فداکار ثبت میشود.
به مناسبت روز معلم به سراغ یک زوج خستگیناپذیر فرهنگی رفتیم؛ خانم و آقای رضایی، معلمان با تجربهای که ۲۹ سال است در مناطق محروم و مرزی خراسانشمالی خدمت میکنند و تمام سختیهای آن را به جان خریدهاند.
آنها با روستاهای محروم و دانشآموزانش رفاقتی به درازای یک عمر دارند، رفاقتی که ثمره حضور و اقامتشان در روستا است؛ سی سال زندگی در روستا این زوج معلم را با شهر غریبه کرده است، دیگر حتی بعد از بازنشستگی نیز تمایلی برای زندگی در شهر ندارند.
خانم رضایی میگوید صفا، صمیمیت و سادگی مردم روستا حالمان را خوب میکند، او ترجیح میدهد با مردم و دانشآموزانی زندگی کند که معمولاً معلمها تمایل به ماندن در آنجا ندارند؛ معلمهای جوان هنوز مهر ابلاغشان خشک نشده، سودای رفتن به مناطق مرفه را در سر میپروانند.
۳۰ سال خدمت با یک روز غیبتآقای رضایی و همسرش از سال ۱۳۷۲ از طریق نهضت سوادآموزی، معلمی را شروع کردند و بعد هم معلم رسمی آموزشوپرورش شدند؛ تمام دوران خدمت را با یکدیگر و در یک مدرسه بودهاند، آقای رضایی چند سالی مدیر مدرسه شد، اما همسرش هیچگاه حلاوت کلاسداری را با میز مدیریت عوض نکرده است.
آنها میگویند ما با سیاست و اینکه چه کسی میآید و چه کسی میرود کار نداریم، ما معلم هستیم و تلاش داریم وظیفه اصلیمان را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم.
زن و شوهر گزارش ما، معلمی را شغلی منحصر به فرد میدانند که تفاوتی فاحش با دیگر مشاغل دارد، یک معلم به عنوان الگو و نمونه انسان کامل در پیش چشمان دانشآموزان به نظر میآید و همین مسئولیتش را دوچندان میکند.
خانمرضایی خاطرات زیادی از سالهای ابتدایی معلمی دارد، او میگوید: تا چند سال بعد از شروع به کار معلمی هیچ وسیلهای نداشتیم و بارها در میان برف و باران مجبور شدیم پیاده مسیرها را طی کنیم.
آنها هیچگاه دیر به مدرسه نمیرسند، زیرا با خود عهد بستهاند که هر هفته بعدازظهر جمعه به سمت روستا حرکت و هفته جدید را با طراوت و شادابی و به دور از خستگی شروع کنند.
خانمرضایی در مدت طولانی معلمیاش فقط یک روز غیبت در پرونده کاریاش به ثبت رسانده و باقی ایام همواره و با شوق، عمرش را صرف دانشآموزانش کرده است.
شیرینترین لحظات این زوج معلم زمانی است که دانشآموزان خود را در جایگاههای خوب و متعارف ببینند، بسیاری از کسانی که تا چند سال پیش در کلاسهای آنها مینشستند، امروز معلمانی هستند که راه استاد را در مسیر زیبای تربیت ادامه میدهند.
آنها میگویند اکنون دانشآموزان گذشته ما همچون پدر و مادر برایمان احترام قائلند و هنوز رابطه گرم و صمیمی گذشتهمان را داریم.
خانم رضایی در این ۳۰ سالی که معلم بوده، کلاس اول را بیشتر از همه پایهها تجربه کرده است؛ او ۲۲ سال از عمرش را با نونهالانی گذرانده است که به گفته خودش از باسواد کردن آنها حسی سرشار از لذت میگیرد که برایش قابل توصیف نیست.
آنها ۱۲ سال است که به روستای سوخسوی انقلاب در بخش غلامان آمدهاند و دیگر با دانشآموزان و اهالی آنجا همانند یک خانواده شدهاند. از گشتوگذارهایی که بعدازظهرها با دانشآموزانشان دارند تا رفتن به عروسیها و مراسم شاگردان، شیرینی و حلاوت معلمی را برای آنها دو چندان کردهاست.
خانم رضایی معتقداست حقوق معلمان کم اما با برکت است، او میگوید هیچکس نباید معلمی را به خاطر مسائل مالی انتخاب کند زیرا بیشترین آسیب را میبیند؛ آقای رضایی نیز باورش همین است و حقوق معلمها را متناسب با سختی کارهایشان نمیداند.
آنها چند ماه دیگر بازنشسته میشوند و این موضوع اصلاً برایشان خوشایند نیست؛ خانم رضایی بیشترین نگرانیاش از این است که باقی معلمان مثل آنها برای بچهها و اهالی روستا وقت نگذارند.